سوالات و گرامر زبان انگلیسی

ویژه دانش آموزان ، دبیران و علاقمندان به فراگیری زبان اتگلیسی

سوالات و گرامر زبان انگلیسی

ویژه دانش آموزان ، دبیران و علاقمندان به فراگیری زبان اتگلیسی

وزارت آموزش و پرورش

اداره كل آموزش و پروش اصفهان

آموزش و پرورش برخوار

سوالات و گرامر زبان

'مدرسه راهنمايي نوايي

ضمن خدمت فرهنگيان

سامانه هوشمند پيام كوتاه

بسيج سرجوب

بانك ملي

The simple truth

دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۰۴:۰۰ ب.ظ

متن ترانه‌ی مشهور The simple truth ) حقیقت ساده)

از کریس دی‌برگ ترانه‌سرا، گیتاریست و خواننده‌ی بزرگ انگلیسی

ترانه‌ای عمیق و انسانی که همه‌ی ما را به تفکر وا می‌دارد. این آهنگ  در سال‌  تلخ و ظلمانی 1988 برای کودکان آواره‌ی کرد عراقی خوانده شده و گویاتر از هزاران خبر و تحلیل است.

 

TinyPic image 

 

The simple truth

Chris de Burgh

 

A child is born on a battlefield,

کودکی در میدان جنگ به دنیا آمده است

A soldier boy falls to his knees,

سربازی زانو می‌زند

And a woman cries in joy and pain,

و زنی از شادی و درد می‌گرید

When will we all live in peace again?

چه گاه دوباره در صلح خواهیم زیست؟

A child is born where the wild wind blows,

کودکی به دنیا آمده آنجا که باد وحشی می‌وزد

In a country torn from the south to the north,

در سرزمینی که از جنوب تا شمال تکه تکه شده

And a family runs from day to day,

و خانواده‌ای که روز به روز می‌گریزند

When will we see our home again?

چه گاه دوباره خانه‌مان را خواهیم دید؟

When will we see that simple truth,

چه وقت  به این حقیقت ساده می‌رسیم

That the only thing that's worth a damn,

که جنگ، تنها سزاوار لعنت است

The life of a child is more than a forest,

جان یک کودک از جنگل مهم‌‌تر است

The life of a child is more than a border,

جان یک کودک از مرز مهم‌تر است

Could ever be;

آیا روزی فراخواهد رسیدکه اینچنین شود؟

A child is born in the desert sun,

کودکی زیر خورشید صحرا به دنیا آمده است

A tiny life has just begun,

زندگی کوچکی آغاز می‌شود

And a mother cries for her hungry babe,

و مادری برای کودک گرسنه‌اش می‌گرید

When will I feed my boy again?

چه گاه به کودکم غذا خواهم داد؟

A child is born to an ordinary home,

کودکی در یک خانه‌ی عادی به دنیا آمده است

East or west, it could be anyone,

شرق یا غرب، هر کجا می‌تواند باشد

But we all want to know,

اما همه می‌خواهیم بدانیم

Will my child survive to see the day,

آیا کودکمان زنده خواهد ماند تا روزی را ببیند

When we will be secure again?

که دوباره در امان باشیم؟

When will we see the simple truth,

چه وقت  به این حقیقت ساده می‌رسیم

That the only thing that's worth a damn,

که جنگ، تنها سزاوار لعنت است

The life of a child is more than a forest,

جان یک کودک از جنگل مهم‌‌تر است

The life of a child is more than a border,

جان یک کودک از مرز مهم‌تر است

The life of a child is more than religion,

جان یک کودک از آیین مهم‌تر است

The life of a child is only a heartbeat from eternity,

جان یک کودک، تنها تپش قلبی از ابدیت است

We must believe, for the sake of humanity,

ایمان بیاوریم، به خاطر انسانیت

We must believe...

ایمان بیاوریم...  

۸۶/۰۲/۱۰
محمد داوری دولت آبادی

نظرات  (۳)

۱۰ ارديبهشت ۸۶ ، ۲۰:۳۲ مهدی شریعتمداری
اینجانب عضو انجمن متخصصین ایران می باشم شما می توانید بر روی لینکی که در وبلاگم است عضو این انجمن شوید.از مزایای این انجمن اطلاع از کنفرانسها، سمینارها، اخبار و اطلاعات در خصوص استخدام در سازمانها و... می باشد (پیشنهاد می کنم با توجه به اینکه در حال حاضر عضویت در این انجمن به صورت رایگان است هرچه سریعتر و همین الان عضو شوید)
درضمن در صورت تمایل وبلاگ اینجانب را به لینک خود اضافه نمائید.
موفق باشید_مهدی شریعتمداری
سلام
وقتی به همه این حقایق می رسیدیم که فرزند پدرمان (آدم ) آن یکی برادرمان

را نا جوانمردانه نمی کشت
سپاس
it was great

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی