اصطلاحات مربوط به حیوانات
Bee زنبور
busy as a bee:
کنایه از پرمشلغه بودن
[He never seems to have time to talk. He’s always busy as a bee.]
انگار هیچ وقت فرصت حرف زدن نداره، خیلی سرش شلوغه.
Bird پرنده
A little bird told me:
اصطلاحی معادل آقا کلاغه خبر داد
bird:
دختر – زن
[Do you know that bird?]
اون زن رو میشناسی؟
early bird:
اصطلاحی برای کسی که صبح زود از خواب بیدار میشود.
eat like a bird:
آدم کم خوراک
[She eats like a bird.]
خیلی کم خوراکه.
Buck آهو
buck:
دلار
[Can you lend me five bucks?]
میتونی پنچ دلار بهم بدی؟
Bug حشره
bug:
ویروس ـ سرماخوردگی
[My sister can’t come to your party because she caught a bug.]
خواهرم نمیتونه به مهمونیتون بیاید چون سرماخورده.
to bug:
اذیت کردن
[Stop bugging me!]
دست از سرم بردار. اذیتم نکن.
Buffalo گاومیش
buffalo:
حقه زدن
[He buffaloed me!]
بهم کلک زد!
Bull گاو نر
bull-headed:
لجباز
[Sometimes you are so bull-headed!]
بعضی وقتها خیلی یکدنده میشی!
Butterfly پروانه
(to have) butterflies:
عصبی و هول شده
[I always get butterflies when I speak in front of large groups.]
وقتی جلوی یه جمعیت زیاد حرف میزنم، همیشه هول میشم.
Cat گربه
rain cats and dogs:
باران شدید
[It’s raining cats and dogs outside.]
بیرون عجب بارونی داره میاد. (داره مثه دم اسب بارون میباره)
catnap:
چرت کوتاه
[I’ll meet you at the movies right after a little catnap.]
یه چرت کوتاه که زدم توی سینما میبینمت.
Hen مرغ
hen-pecked:
مرد زن ذلیل
[He’s been hen-pecked for the past 25 years.]
25ساله که زن ذلیله.
Cow گاو ماده
(to have a) cow:
به شدت ناراحت شدن ـ دمغ شدن
[When I told my mother that I wouldn’t be home until midnight, she had a cow.]
وقتی به مادرم گفتم که تا نصفه شب نمیرم خونه، خیلی پکر شد.
Crocodile تمساح
in a while crocodile:
خداحافظ – میبینمت (کروکودیل به این صورت خونده میشود "کروکودایل" که هم وزن In a while است.)
Dog سگ
dog:
1-آدم خیلی زشت
[She’s a real dog.]
خیلی بد ترکیبه.
2-آدم (به طور کلی(
[You clever dog.]
بابا چقدر زرنگی تو!
3-پا
[My dogs are aching!]
پاهام درد میکنه.
Goat بز
space goat:
سپر بلا
[I’m always the space goat when anything goes wrong.]
هر وقت مشکلی پیش میاد همیشه من سرزنش میشم. (دیوار من از همه کوتاهتره(
Horse اسب
beat a dead horse:
معادل آب در هاون کوبیدن
[Stop asking him to do you a favor. You’re beating a dead horse.]
اینقدر ازش نخواه واسهات کاری کنه. آب تو هاون کوبیدنه.
Mouseموش
mousy:
خجالتی
[She’s sort of mousy.]
یه جورایی دختر خجالتیایه.
Owl جغد
night owl:
کسی که شب بیداری را دوست دارد
[You’re a real night owl, aren’t you?]
مشخصه دیگــــــــــــــــــه...
Pig خوک
pig out, eat like a pig:
جفتشون به معنی پرخوریه
pigheaded:
لجباز
[You’re always pigheaded.]
همیشه آدم لجبازی هستی.
Pigeon کبوتر
pigeon:
آدم ساده لوح – هالو
[Mark is no pigeon.]
مارک چقدر ساده لوحه.
Rat موش صحرایی
rat:
لو دادن – خبرچینی به پلیس
[I can’t believe that my best friend ratted on me.]
باور نمیکنم که بهترین دوستم منو لو داده باشه.
rat race:
کار روزانه
[Well, I suppose it’s time to go back into the rat race.]
خب دیگه، گمونم وقتشه برگردیم سراغ کار روزانه.
Turkey بوقلمون
turkey:
احمق – ساده لوح
Whale نهنگ
whale:
آدم چاق
Worm کرم
can of worms:
یک موضوع پیچیده و حساس
[I really opened up a can of worms when I asked him how his marriage was.]
وقتی ازش پرسیدم وضع زن و زندگیش چطوره، واقعاً موضوع حساس و پر مسئلهای مطرح کردم.
Rabbit خرگوش
rabbit ears:
آنتن تلویزیون
[The picture on the television isn’t very sharp. I think we need to buy some new rabbit ears.]
تصویر تلویزیون زیاد شفاف نیست. گمونم باید یه آنتن جدید بخریم.
نکته:
worm و snake و rat هر سه به معنی آدم قابل سرزنش و نفرت انگیز است. مثلا میگویند:
[You like him? He’s such a worm!]
ازش خوشت میاد؟ خیلی آدم نفرتانگیزیه!
[He’s a real snake.]
واقعاً نفرتانگیزه